dl gryh hay qlm

dl gryh hay qlm

by ?????? ???? ??????
dl gryh hay qlm

dl gryh hay qlm

by ?????? ???? ??????

eBook

$4.95 

Available on Compatible NOOK Devices and the free NOOK Apps.
WANT A NOOK?  Explore Now

Related collections and offers

LEND ME® See Details

Overview

کتابی که ما را به خواندن نا نبشته های بین سطرهای کتاب‌ ها فرامی‌خواند؛ زیرا این نا نبشته ها آینه‌ی دیرپاترین تراوشات خامه‌ی نگارنده ‌اند

کتابی که زیباترین آفریده‌ی خدا را چشمان اشک آلود آدمی می داند؛ و سکوت را زیباترین سخن

چند جمله از کتاب:
«عقل را گوژپشتكی شكسته‌ پای یافتم؛ آنجا كه طی‌كرد راه (با هفت خوان گام‌ شكن) گامهایی بلند می ‌طلبید؛ نه برای نوردیدن، بل، پرواز كردن؛ پروازكردنی جنون‌آمیز....
«عقل»، نهادم و در «عشق» آویختم.»

«تنهایی، بیتوته‌ی انسان است با خویشتن. در تنهایی، می ‌توان به موسیقی سكرآور ضربان قلب خویش گوش سپرد؛ خود را نیوشید، وزن بودن را حس كرد و «هستن» را لمس نمود.»

«آنان كه سخن نمی‌ گویند، یا سخنی دارند كه گوش‌ها را تاب شنودنش نیست، یا سكوت شان، خود سخن است؛ سخن زندگی شان، یا دردی دارند كه به پیمانه‌ی سخن درآمدن، نمی ‌یارد.»

«شكسته باد قلمم، اگر بسرایم، برای آن كه بگویند؛ «شاعر است»، یعنی صراف، و بنگارم، برای آن كه بگویند: «اهل قلم است» یعنی سودا‌ ورز و در این نمایشْ ‌بازار عرضه‌ی خود، كالایی باشم زرورق پیچ؛ فریفتار نگاه ‌ها، یا باد به غبغب افكننده ‌یی تهی مغز، ویران ‌ساز گوش‌ها، یا دلقگكی رقصنده در هر باد و آنچه «پسند روز» نام دارد... وای بر من! و شكسته باد قلمم؛ شكسته‌ تر.»

«دراعه ‌پوش و سبحه در انگشت، شاهروهای آسمان و آنچه آسمانی‌ ست را خوب می‌شناسند؛ از طعم میوه ‌های بهشت تا نام خردترین فرشتگان، در لیست مطول كروبیان، ولی راه های خاكی زمین را بیگانه ‌اند؛ راه هایی كه راه به نادیده‌ های قلب آدمی می ‌برد با عشق؛ نیز، کاروان اشک‌های دلشکستگی در کوچه‌ های گونه‌ی‌ خیس. گروه خون آنان با راز شکفتن یک لبخند در نسیم مهربانی نا همخوان است
...
[آری، فریسیان را می‌گویم].»

«چون حقیقت به تمامی بر من متجلی شد، سوگند خوردم چون انسان بزیم، نه چون علف‌های كنار هرزآب یا گوسپندانی كه می‌جوند شان؛ اگر چه بهای انسان بودنم سلامی دردناك بر ارتفاع دارها باشد یا لبخندی سرخ بر عبور زوبینی از نی ‌نی خویش.»

«می ‌دانم خواهم مرد، خواهم پوسید و خواهم فراموش گشت؛ اما می‌ دانم قلبم نخواهد مرد و عشقم و كلمات سوزانم.»
...
این کتاب در برگیرنده‌ی ۲۳۷ جمله‌ی فلسفی ـ عرفانی است. شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم. کتابی که برای همیشه در خاطرتان خواهد ماند و با هر بار مراجعه به آن معنایی جدید قلب‌ها و دیدگانتان را خواهد نواخت


Product Details

BN ID: 2940155995265
Publisher: ?????? ???? ??????
Publication date: 02/25/2019
Sold by: Smashwords
Format: eBook
File size: 325 KB
Language: Persian

About the Author

Ali reza khalo kakaee is an Iranian poet, songwriter, and Iranian author
This exiled artist is against fundamentalist ruling of Iran.
He comes from a country that taken hostage by reactionary and terrorist mullahs
He could not live in Iran for a different opinion and liberty
He was not allowed to publish their books freely in Iran
Iran's freedom for this progressive intellectual is equal to his life
We publish some of his books for world-wide acquaintance
Your welcome to these books will spread freedom in Iran

علیرضا خالوکاکایی با تخلص (ع. طارق) شاعر، ترانه‌ سرا و نویسنده‌ی آزادی خواه و آوانگارد ایرانی است. او زندگی و قلمش را صرف مبارزه با دولت فناتیستی ایران کرده است. ما جمعی از ادب دوستان، تصمیم گرفتیم ـ بخشی از آثار او را که در اینترنت موجود است ـ بدون دخل و تصرف و با رعایت قوانین کپی رایت، باز نشر و منعکس کنیم. امیدواریم بتوانیم آثار سایرین هنرمندان مردمی و در تبعید را نیز در آینده در نوبت انتشار قرار دهیم.

این هنرمند ایرانی مخالف با بنیادگرایی مذهبی، بر اساس خاطراتی که در کتاب «من و برف‌های سهیل» نوشته، در سال ۱۳۴۱ در یک خانواده‌ی فقیر در شهر سنقر کلیایی به دنیا آمد. به نقاشی و کتاب علاقه وافر داشت. در ۱۴سالگی یک مجموعه قصه برای کودکان نوشت. در ۱۵سالگی با خواندن کتاب‌های دکتر علی شریعتی، صمد بهرنگی و دفاعیه‌های مهدی رضایی به دنیای مبارزه و سیاست قدم گذاشت و همراه با جوانان آزادیخواه و انقلابی شهر به فعالیت زیرزمینی روی آورد. با شروع تظاهرات دانش‌آموزی علیه شاه در سال ۱۳۵۷ به آن پیوست و در سرنگونی دیکتاتوری نقش فعال داشت. با تأسیس جنبش ملی مجاهدین به عضویت در آن درآمد. در سال ۱۳۶۰ با تأثیرپذیری از جان باختن تعدادی از دوستانش به سرودن شعر متمایل شد. به دلیل مخالفت با دیکتاتوری ولایت فقیه و استبداد جدید در زیر پرده‌ی دین زندگی مخفی اختیار کرد. در سال ۱۳۶۵ از طریق غیرقانونی از ایران خارج شد و به مقاومت سازمان یافته علیه دیکتاتوری پیوست.
او در باره‌ی زندگی مخفی خود در مقدمه‌ی کتاب سکوت آبی ماه، دومین مجموعه شعر خود، این‌چنین نوشته است:
«آن سال به دلیل فشارهای عظیم روحی، تنهایی در پشت درهای بسته و پنجره‌های تاریک، در به دری و آوارگی و تحت تعقیب بودن به وسیله‌ی پاسداران، و زیستن ۲۴ساعته در وضعیت آماده‌باش، تازه به شعر روآورده بودم و داشتم در کنار فعالیت‌های سیاسی، آن را تجربه می‌کردم. البته آشنایی‌ام با ادبیات و نیز داستان‌نویسی به ۱۴سالگی‌ام برمی‌گردد؛ یعنی ۵سال زودتر از خطرکردن ناشیانه در وادی شعر. شعر را نه برای شاعر شدن و بودن یا چاپ کتاب، که سنگ صبوری می‌دیدم که می‌توان دل‌زمزمه‌های مکنون را با آن در میان نهاد.
روزهای سیاهی که بر روشنفکران و آزادیخواهان ایران در حکومت ولایت فقیه گذشته و می‌گذرد، قابل بازگفتن نیست.
اگر روزی سلطان محمود غزنوی در پاسخ به خلیفه‌ی عصر خویش می‌گفت: «من از بهر عباسیان انگشت در کرده‌ام در همه‌ی جهان و قرمطی می‌جویم و آنچه یافته آید و درست گردد بردار می‌کشند...» روح الله الموسوی الخمینی، خود خلیفه بود و امرش مطاع، او آزادیخواهان و دگراندیشان عصر خود را «منافق»، «مرتد»، «مهدورالدم»، «محارب»، «یاغی» و «باغی» خوانده و فتوای او برای کشتار زندانیان سیاسی در تابستان۶۷ این بود:
«رحم بر محاربين ساده‏ انديشی است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامی است، اميدوارم با خشم و كينه‌ی انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوندمتعال را جلب نمائيد، آقايانی كه تشخيص موضوع به عهده‌ی آنان است وسوسه و شك و ترديدنكنند و سعی كنند [اشداء علی الكفار] باشند.»
به پای دارندگان چوبه‌های دار و جلادانش که گویی این میزان از درنده‌خویی را ظرفیت نداشتند، با دست‌های مرتعش، از طریق احمد خمینی رقعه‌یی نوشته و شک خود نسبت به شامل بودن حکم در مورد همه‌ی زندانیان را، در سوالی ضمیمه‌ی این حکم کردند. پاسخ‌ آنها به سرعت داده شد:
«هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگی به وضع پرونده‏‌ها در هر صورت كه حكم سريع‌تر انجام گردد همان مورد نظر است.»
آری، من در چنین شرایطی با شعر محرم شدم و به آن رو کردم. پیشاپیش بگویم که این قفس‌های رنگین از کلمات، به لحاظ هنری فاقد ارزش هستند. آنچه آنها را در حال حاضر از پاکسازی و به دور ریخته شدن، مانع می‌شود، خاطرات و خطرات و پاره‌های عزیزی از عمر هستند که نمی‌توان کتمان‌شان کرد. مطمئن هستم و ایمان دارم روزی خواهد رسید که نسل‌های پس از ما، آزادی را تنفس خواهند کرد و آزادی را خواهند اندیشید، در آزادی از آزادی خواهند نوشت؛ این سیاه‌مشق‌ها برای آنان است.

علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق) با اینکه به‌طور حرفه‌ای به مبارزه با دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران اشتغال داشته اما آثار متعددی در زمینه‌ی شعر و نثر دارد. او از شاعران و نویسندگانی است که پیوسته به نوگرایی باور داشته و هیچگاه در یک سبک درجا نزده است. علاوه بر شعر، داستان کوتاه و رمان، در زمینة وزن شعر و اسلوب نویسندگی تجارب خود را ارائه کرده است. برخی نوشته‌های موجز او تم عرفانی ـ فلسفی دارد. نمونه‌هایی از آن را در کتاب‌های دل‌گریه‌های قلم، درنگ‌پاره‌ها و مکث در پرانتز آبی می‌توان یافت. او و دیگر شاعران و نویسندگان آزادیخواه و در تبعید، خود را شاعران مقاومت ایران می‌خوانند
ع. طارق، شعر مقاومت را در یکی از مقاله‌های خود این‌گونه تعریف می‌کند
«حین نبرد انقلابی‌ ، پیوسته عواطفی به منصه‌ی ظهور می‌رسند که فرصت پرداختن به آنها نیست؛ از دعای بدرقه‌ی مادری گرفته‌ ، تا سفره‌یی نان و پنیر که یک روستایی برای چریک زخمی فراهم می‌آورد، تا کبوتری که بر لبه‌ی بام یک خانه‌ی تیمی قبل از تسخیر‌، آرامش ابریشمی خود را جار می‌زند و تا دانه‌یی که دستی برای گنجشکان می‌پاشد؛ قبل از اینکه گلوله‌یی قلب او را از هم بپاشاند.
لحظاتی هستند؛ لحظاتی نادر و معصوم؛ لحظاتی که چشمان خونی جلاد و نگاه‌های چوبی نامحرم‌، آن را نمی‌بینند؛ لحظاتی که در رژه‌ی زنجیرها و تازیانه‌ها گم می‌شوند. شعر مقاومت، این لحظات را از زیر غبار فراموشی نجات می‌دهد و آنها را از خلوت خاطرات آفرینندگان و ناظران آنها بیرون می‌کشد و با قلم بر انگاره‌ی سپید کاغذ می‌سپارد تا وجدانهای حساس انسانی‌، آن را در حال و آینده دریابند.
شعر مقاومت ـ با این تعریف ـ بیان لحظات و صداهای گذرا و فراموش شده است. سوژه‌های شعر مقاومت، بسیار متنوع و پردامنه‌اند و عواطف ناب و گسترده‌یی را در برمی‌گیرند؛ سوژه‌ها و عواطفی که شاعر مقاومت، یا عاجز از بیان تمامی آنهاست‌، یا فرصت تصویر آنها را ندارد زیرا خود در متن آتش است و جزیی از جریان متلاطم مبارزه.
آری، شاعر مقاومت‌، در گرماگرم نبرد سهمگین سرنوشت‌، مجال روی کاغذ آوردن ندارد او تنها به ثبت حادثه‌یی در عاطفه‌ی خود بسنده می‌کند و با قطره اشکی تأثر خود را بروز می‌دهد تا پیش‌آیی دقیقه‌یی چند برای ثبت و تصویر؛ که ممکن است هیچ‌گاه پیش نیاید.»
کتابهای زیر تاکنون از علیرضا خالوکاکایی تاکنون در فضای مجازی به انتشار رسیده است:

شعر:
دیدم خدا می‌گریست ۹۶ ـ ۱۳۹۳
فرصت آبی شعر ۹۶ ـ ۱۳۹۳
آخرین حرف خزان ۱۳۶۰
آبی‌ترین و سفر ۱۳۷۳
آواز ماهیان ۱۳۶۸
باریدن از ناگهان
تبعید به شعرهای خیس ۶۶ ـ ۱۳۶۵
تپش در میان دو مرگ ۷۶ـ ۱۳۷۳
تکرار تا زیبایی ۶۹ ـ ۱۳۶۸
چامه‌های فصل خاکستر ۶۵ ـ ۱۳۶۰
در تبعید خاک ۱۳۸۰
سایه‌ها و باد ۷۹ ـ ۱۳۶۷
سکوت آبی ماه ۱۳۶۰
گفتیم نه و ایستادیم ۸۰ ـ ۱۳۷۹

رمان:
آنان که با منند بیایند ـ جلد۱ ۱۳۹۷ـ ۱۳۸۶
آنان که با منند بیایند ـ جلد۲
آنان که با منند بیایند ـ جلد۳
آنان که با منند بیایند ـ جلد۴

داستان کوتاه:
بهار از دیوارها گذشته بود ۱۳۶۷
برف‌ها و سکوت ۱۳۶۴

مقاله و جستار:
بالهای بی قافیه ۱۳۹۳
مترسک و پرنده‌ی نخستین خطر ۱۳۹۷
جوانه‌های آبی چخماق ۱۳۹۷
چکه‌های ترد عقیق ۹۸ـ ۱۳۹۷
قیام تا آزادی ۱۳۹۶
میان من و نگاه ۱۳۸۴

تحقیق:
جادوی نوشتن (یادداشت‌هایی در باره‌ی نویسندگی) ۱۳۸۳
نبض احساس (آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید) ۱۳۸۳
مافیای بیت خامنه‌ای و اهمیت تحریم آن ۱۳۹۸

فلسفی ـ عرفانی:
دل‌گریه‌های قلم ۱۳۸۸
درنگ‌پاره‌ها ۱۳۸۹
مکث در پرانتز آبی

خاطره و اتوبیوگرافی:
من و برف‌های سهیل ۱۳۸۳

نمایشنامه:

سفر تا اعماق آینه ۱۳۸۳

From the B&N Reads Blog

Customer Reviews